قاصدک هان چه خبر آوردی

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی، به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را

قاصدک هان چه خبر آوردی

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی، به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را

از کجا آغاز کنم

از کجا آغاز کنم؟

...

از کجا آغاز کنم بیان قصه ای را که گویای عظمت و شکوه یک عشق باشد؟

قصه یک عشق شیرین که از دریا کهنسال تر است!!

حقیقتی ساده از عشقی که او برایم به ارمغان می آورد.

از کجا آغاز کنم؟

 ...


او مانند یک باران تابستانی به دنیای خالی ام پا نهاد.

اکنون چیزی نمی توانم بگویم؛

فقط می دانم که او به دنیای خالیم مفهوم می بخشد.

او مرا لبریز می کند؛

او قلب مرا لبریز خواهد کرد...

آری :

My mother's memories goes in my heart

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد